تابو
ابتدا بهتر است که به تعریفی از تابو بپردازیم تا ادامه متن را روشن تر دریابیم .
تابو اخلاق و رفتاری است که انجام دادن آنها جزو محرمات ویا به عبارتی ممنوعیتهایی است که آنها یا دلایلی منطقی برای خود ندارند و یا به طور مطلق هستند. این تابوها بستگی به فرهنگ و تمدن مردمانی دارد که در این نوع جوامع زندگی می کنند چرا که هرچه جامعه پیشرفته تر و متمدن تر باشد طبعا چنین اخلاقی یا وجود ندارد یا بسیار کم اهمیت تر است.
جوامعی که در آن آزادی مطرح است چنین رفتاری را به خود نمی پسندند اما بر عکس در جوامعی که چنین افکاری وجود ندارد و رنگ خودکامگی را دارند مردم فرصت ابراز عقیده ندارند زیرا فقط با افکار یک نفر جلو می رود؛جوامع بی فرهنگ یا با تمدنی ابتدایی و پیشرفت نکرده تابو های زیادی وجود دارد که ناشی از همین عقاید است و معمولا آمیخته با عقاید و رسوم سنتی آنها است و نوع حکومتشان هم به سبک ارباب و رعیتی اداره می شود و مردم در سطح پایینی از فرهنگ اداره زندگی می کنند.
تابو در مسئله ی مذهب نقشی دیگر دارد در یک مذهب معمولا (البته با پذیرش وحی و امور الهی) نوعی پشتوانه عقلی وجود دارد که ممکن است برای مردمان آن دوره به دلیل عدم گسترش علم،پایین بودن سطح سواد و… روشن نباشد اما در حالی این موضوع پذیرفته است که این حرام مورد تحریم دین، واقعا با دلیلی مستدل و علمی باشد و دارای منطق باشد اما علم انسانی حداقل در آن دوره بدان پی نبرده باشد.
نقطه ی مقابل این مسئله می تواند این باشد که دین یک امر راتابو بخواند و تحریم نماید اما هیچ دلیل منطقی برای آن متصور نباشد و عقل بشری آن را غلط و چه بسا احمقانه تلقی اما پیروان آن مذهب و آیین آن را درست تلقی کنند این دقیقا معنی تابو را می دهد .
در جامعه آزاد مطلق تابو به هیچ کدام از معناهای ذکر شده وجود ندارد به طور مثال نه گفته می شود قتل کنید و نه آن را نهی می کنند.این یعنی آزادی مطلق و واضح است که تحقق این جامعه دیر یا زود دستخوش افرادی می شود که استفاده سوء از موقعیت می کنندو باعث سقوط چنین حکومتی خواهند شد.
تابو را نباید با قانون و فساد اشتباه گرفت به نظر من جامعه آزاد آن است که بر اساس همه ی افکار و اندیشه ای بشری ساخته شود و به عبارتی ساخته اندیشه جمعی باشد و با در نظر گرفتن امور اخلاقی و اجتماعی و بدون هیچ تابویی باشد.