ایده آلیسم اسلامی

جامعه اسلامی را زمانی می توانیم اسلامی بنامیم که تعریفی درست و جامع از اسلام و رویکرد اجتماعی آن داشته باشیم. طبعا برای اینکه بتوانیم تعریفی درست از جامعه ی اسلامی یا به عبارتی اسلام اجتماعی داشته باشیم که الگو سازی اولیه آن را مد نظر بگیریم. رفتارشناسی پیامبر اسلام را می توانیم در برخوردهای ایشان در موقعیت های متفاوت بررسی کرد. به همین منوال واکنش های امامان بعد از ایشان هم خود درخور تامل است که چگونه اسلام را با شرایط مختلف جامعه و از همه مهم تر با نیازهای جامعه وفق می دادند. دوره ای به علم نیاز بود به پرورش علمی انسانها پرداختند جایی صلح لازم بود صلاح جامعه را بر ترجیحات اسلام ترجیح دادند و صلح کردند. این بدین معنا نیست که اسلام را زیر پا گذاشتند بلکه آن را با نیاز و خواست جامعه هماهنگ و به عبارتی به روز ساختند چه بسا که اگر اینکار را نمی کردند جامعه ، اسلام را پس می زد و جامعه دچار دین زدگی می شد، دین زدگی امروزی که بسیاری از مردم دنیا غرقه در آن هستند .

در دنیای امروز نمی شود با رفتارهای 1400 سال گذشته عمل کرد چرا که دنیا و جامعه ی امروز خواست ها و نیازهای نو و تازه ای دارد که نمی توان آن را با ایده های سنتی اداره کرد تاثیر اختراعات و ابداعات بشری این فرصت را از جوامع گرفته که آزادانه به تاخت و تاز در جامعه بپردازند چرا که انعکاس خبر حادثه همزمان با وقوع آن است. نه می توان جلوی این پیشرفت را گرفت و نه می توان آن را انکار کرد و کنار گذارد هماهنگ کردن دین با جامعه مدرن مستلزم معصومیت و طهارت نیست بلکه حرف اول در جامعه امروز عقل بشری است نه عصمت آن مطمئنا مخترعین رایانه و ماهواره های امروزی یا کسی که پا بر کره ی ماه گذارد نه معصوم بوده است و نه پیامبری الهی. اما سود حاصل از این اختراعات به جوامع اسلامی هم رسوخ یافته است و حذف آن در دنیای امروز محال است و به عبارتی به تمام دنیای بشری خدمت کرده اند.

پیامبر گرامی اسلام هم در دهه ی آغازین اسلام به شکلی کاملا روشنفکرانه و به دور از تعصب یا هر گونه یک جانبه گرایی و یک سو نگری و خود مختاری به بنا سازی حکومت ایده آل و آرمانی اسلام پرداخت . وی با احترام گذاشتن به نظرات و عقاید دیگران نتیجه ی نهایی را از میان نظرات جمع انتخاب می کرد نه اینکه صرفا عده ای را جمع کند و در نهایت نظر خود را بر تمام آنها غالب کند و بگوید که این نتیجه ی حاصل از مشورت است.

ارزش قایل شدن برای بزرگان و به خصوص اندیشمندان ، رنسانسی بزرگ در دنیای اسلام بوجود آورد که تمام دنیا را به حیرت در آورد . جامعه ی اسلامی برای تمام انسانها با تمام عقایدشان ارزش قایل است. پیامبر در برابر دشمنان و مخالفان با دست برادری و انسانیت جلو می رفت نه با شمشیر. اسلام در دلها رسوخ می کند و به عبارتی فتح قلوب می کند، به شرطی که اسلام دین سلام باشد.

رفتار حساب شده و مسالمت آمیز شخص پیامبر با مردم باعث شد که پیامبر رحمت نامیده شود. پیامبر در شرایط مختلف تصمیمات متفاوتی می گرفت و به اصطلاح خدای اسلام هم در شرایط مختلف تصمیمات نوین و جدیدی ارایه می کرد که در قرآن موجود است البته تمام اینها کاملا انسانی و در حد اندیشه انسانی است نه فرا انسانی و ماورایی.اما در تمام این تصمیمات وحدت کلمه اسلام که صلح و آزادی و آزادگی بود حفظ می شده است.

اسلام آزادی را آورد نه در بند بودن را . جهان امروز دینی را که بنیانش صلح و برادری بود را مذموم می دارد و تبلیغات علیه آن را بنا گذارده است.چنین وضعیتی در عرصه جهانی نگران کننده به نظر می رسد.

ریشه یابی این عقبگرد اسلام به سالهایی دور باز می گردد که آفتش امروز بر تنه جامعه ایده آلی پیامبر افتاده است. بعد از پیامبر به هر دلیلی بزرگان و کسانی که باید در جامعه حضور میداشتند کنار رفتند و عصای احتیاط به دست گرفتند و بنیان خود مختاری را بنا نهادند و تیشه بر ریشه ی تمامی اهداف و آرمانهای جامعه ی ایده آل پیامبر زدند.