ارزش نقد ادبی


در ارزش و اهمیت نقد ادبی نباید تردید کرد زیرا به یاری آن می توان از آثار ادبی لذت برد و درکی روشن از محاسن و بدایع و لطایف یافت. نقد ادبی تاثیر حقیقی آثار هنری را تئجیه می نماید و خط سیر و ذوق مطبوع اثر هنری را در هر دوره و زمان نمایان می کند؛و آن را از رکود و وقفه باز می دارد.
نقد ادبی زمانی می تواند موثر و مفید باشد که دور از شایبه ی اغراض باشد و قضاوت راستین و بینش و آکاهی مایه های اصلی آن را تشکیل دهد؛در غیر اینصورت نقد ادبی یا هر نوع نقد دیگر نه تنها بی ارزش است بلکه مضر و گمراه کننده نیز می باشد.
برخی از شاعران و ادیبان ، منتقدان را مورد ذم قرار می دهند و آنها را به سبب این که خود نمی توانند آفرینندگی کنند عاجز نامیده اند و نقادی را حربه ی عاجزان دانشته اند.
و معتقد بوده اند که تنها کسی می تواند در ضعر و ادب داوری کند که خود شاعر باشد.اما حقیقت این است که نقد راستین گذشته از این که گاه خود نوعی آفرینش هنری است،سازنده است و اهمیت فراوان دارد.
نقد ادبی بررسی همه جانبه و کامل یک اثر ادبی است.نقد ادبی را می توان کنکاش در اثر ادبی برای یافتن اغراض و اهداف نویسنده دانست.
منتقد نباید خود با زمینه های فکری خاص یا احساسات شخصی خویش به نقد یک اثر ادبی بپردازد و یا زمینه ی فکری خود را به یک اثر تحمیل کند و آن را صرفا از دیدگاه فکری خویش مورد قضاوت قرار دهد. منتقد باید نشان دهد که آنچه هنرمند القا می کند چیست و چه ارزشی دارد.

آثار ادبی از جهات مختلف با یکدیگر تفاوت دارند به خصوص از جهت دیدگاه های فکری که نویسندگان در عصرهای گوناگون و دوره های فرهنگی – تاریخی متاثر از مولفه های محیطی و اجتماعی بودند.

نقد ادبی می تواند هم از ابعادی درونی و لفظی بررسی شود و هم از جنبه های اجتماعی چون فرهنگ جامعه و دوره های تاریخی که فرهنگ های گوناگون اقوام در آن مترتب است بررسی و مطالعه شود.به طور کلی می توان نقد اثر را در قالب نقد لغوی،نقد فنی و زیبایی شناختی را در جنبه های لفظی و صوری اثر و نقد اخلاقی،تاریخی،روانشناسی و اجتماعی که بر محتوا و درون مایه ی اثر ریشه دارد دسته بندی نمود.

پ.ن:

نقد روانشناسی و نقد اجتماعی از پدیده های تازه است که تحت تاثیر تفکرات فلسفی نو بوجود آمده اند.