اسانسیالیسم و آشفته بازار نظریات
ابتدا تعریفی از اسانسیالیسم باید داشته باشیم؛اسانسیالیسم از واژه اسانس به معنای ذات مشتق شده است. برداشتی ساده که می توان از این اندیشه داشت همان مسئله تقدیر گرایی است؛ در ادیان ابراهیمی معتقدند که خداوند جهان را آنگونه آفرید که اراده کرده بود و به همین دلیل ذات هستی غیرقابل تغییر است.
اسانسیالیسم را می توان موجودیت از پیش تعیین شده تعریف کرد. در فلسفه اسلامی نیز مسئله تقدیر و یا همان قضا و قدر وجود دارد که به شکلی ملموس با رگه های مسئله جبر و اختیار ارتباط دارد.
گاها استفاده های سوئی از این مسئله که همه چیز از پیش تعیین شده در تاریخ اسلام وجود دارد؛ در دوره ی معاویه همچین برداشتی ابزار حکومت قرار داشت اما قصد تفسیر این موضوع را در حوزه سیاسی – اجتماعی ندارم.
اصولا ادیان ابراهیمی فلسفه و نظریه منسجمی از خود ندارند چرا که بر اسطوره و جزم پای می فشارند و با تفکر ،شناخت علمی و منطق بیگانه باقی مانده اند.(منظورم اسلام نیست)بر اساس بینش اسانسیالیست ها همه چیز از پیش تعیین شده است.
به طور مثال کسی که نقاش است ، نقاش به دنیا آمده است و کسی که قاتل است قاتل به دنیا آمده است.طبق نظریه داروین داستان آفرینش الهی نفی می شود،چراکه داروین به تکامل طبیعی اعتقاد دارد و از طرف دیگر در نظریه فروید خانواده و جامعه نقش اساسی در ساختار شخصیت انسان دارد و آن چه آینده انسان را رقم می زند ساختار شخصیت انسان است؛ و نهایتا در اگزیستانسیالیسم اصولا آفریننده ای وجود ندارد ؛ انسان آزاد است که آینده خود را رقم زند یا به گفته سارتر خود را خلق کند.
آزادی انسان در اگزیستانسیالیسم به هیچ عنوان بی حد و مرز یا مطلق نیست.این آزادی با شرایط و امکانات واقعی انسان در ارتباط مستقیم قرار می گیرد.انسان آزاد است تا در ارتباط با امکانات واقعی خود انتخاب کند. به عبارت دیگر آزادی در فلسفه سارتر به هیچ وجه یک آزادی دموکراتیک نیست این آزادی امنیت و آسایش برای انسان در جامعه به ارمغان نمی آورد.
آزادی در چارچوب فلسفه سارتر انسان را به صورتی پیوسته و در هر گام مسئول اعمال خود می داند سارتر واکنش انسان را به این آزادی را به شرایط فردی تشبیه می کند که در لبه پرتگاه قرار گرفته باشد. فردی که می تواند میان مرگ و زندگی انتخاب کند؛ و تا لب پرتگاه قرار نگیرد نمی تواند بداند که انتخاب اش چه خواهد بود.
به عبارت دیگر بر اساس نظریات سارتر واکنش فرد در برابر شرایط از پیش تعیین نشده است البته نظریه فروید در مورد این آزادی فلسفه سارتر را نفی می کند چراکه طبق نظریه فروید ضمیر ناخود آگاه در انتخاب فرد نقش اساسی بازی خواهد کرد.
پیروان اسانسیالیسم مدرن مشیت الهی را با ژنتیک جایگزین کرده اند.