فهم ناقص قانون طبیعت مساوی است با خدا
خبرگزاری فلسفه؛
این متن ترجمه ای است از مصاحبه گاردین با استفن هاوکینگ
ترجمه فرشاد نوروزی
استفن هاوکینگ فیزیکدان مشهور که نظریه ی اخیرش درباره ی عدم وجود خالق اسباب شناخته تر شدن وی در دنیای علم و البته مذهب گشت در مصاحبه ای با گاردین درباره ی عالم پس از مرگ اظهار داشت که، وجود دنیای پس از مرگ تنها داستانی خرافه ای است.
وی با بیان عدم وجود خالق گفت که باید انسانها زندگی ارزشمند تری را در دنیا داشته باشند.
خبرنگار گاردین از وی درباره ترس از مرگ سوال کرد و هاکینگ پاسخ داد:
من 49 سال است که منتظر مرگ زودرس خود هستم. من از مرگ نمی ترسم، اما عجله ای برای مرگ ندارم چراکه کارهای زیادی برای انجام دادن دارم. من به مغر به عنوان یک رایانه می نگرم که تنها زمانی که اجزاء آن از کار افتند از فعالیت باز می ایستد. هیچ بهشت یا عالم پس از مرگی برای رایانه های معیوب وجود ندارد و این تنها یک داستان خرافه ای برای مردمی است که از عالم پس از مرگ و تاریکی می ترسند.
کتاب “تاریخچه ی زمان” هاوکینگ 9 میلیون نشخه در سال 1998 فروش رفت، در این کتاب وی امر الوهی هستی را به عنوان نیرویی معرفی می کند که خلقت جهان را توضیح می دهد.
اما در سال 2010 هاوکینگ به دایان ساویر گفت در جدال با دین علم برنده خواهد شد !
هاوکینگ به ساویر گفت: “چیزی که بیانگر تعریف خدا به عنوان مفهومی الهی است همان قانون حاکم طبیعت است که خدا خوانده می شود؛ اما این چیزی نیست که اکثریت مردم آن را با عنوان خدا می خوانند.”
مردم یک موجود شبیه به انسان ساخته اند که بتوانند با آن روابطی شخصی داشته باشند، وقتی به عالم در حجمی وسیع نگاه کنیم چگونگی زندگی تصادفی انسان در آن امری ناچیز است.
هاوکینگ در کتاب اخیر خود طرح عظیم نظریه ی نیوتن مبنی بر اینکه منظومه شمسی نمی تواند بدون خدا ایجاد شده باشد را به چالش می کشد. هاوکینگ در این باره می نویسد: ” عالم می تواند مانند قانونی چون جاذبه خود را از هیچ ایجاد نماید.”
هاوکینگ در از 21 سالگی مبتلا به بیماری است که قدرت تکلم خود را از دست داد و سالهاست که بوسیله ی گفتار الکترونیکی سخن می گوید. این دستگاه به او اجازه داده است تا بتواند به پژوهش هایش ادامه دهد و مرتبه ای بالا در کمبریج دست یابد که پیش از این از آن نیوتن بوده است. مشهور ترین نظریه ی او توضیح می دهد که سیاه چاله ها چگونه از خود اشعه ساطع می نمایند.
گاردین
او در زمینه علمی انسان بزرگی است و بسیار زیرک است، اما سعی دارد از یک کژ فهمی عوام پسندانه به انحرام افکار عمومی بپردازد، از این مصاحبه اینطور استنتاج می شود. بعضی مردم هم به دلیل رتبه علمی بالای وی حرف او را می پذیرند و کتابش را می خرند اما این دلیل نیست. در کل باید عرض کنم که احتمالش وجود دارد که او خودفروخته باشد و یا او را مجبور به بیان اینگونه افکار و عقاید کرده باشند.
سلام جناب نوروزی. دقیقا با شما همعقیده ام.چطور ممکن است که اندیشه-همانی که هاوکینگ با آن ابزار یعنی اندیشه اعلام وجود میکند-وجود نداشته باشد.تئوری تکامل و مروج متفکر معاصرش داوکینز در هم پیالگی با هاوکینگ نمی دانند که در با اندیشه نمیشود اندیشه را کشت.خدا همان اندیشه هست.چه طرح عظیم هاوکینگ ملودینوف و چه ساعت ساز نابینای داوکینز در عین علمی و هنرمندانه و منطقی بودن بسیار بی پایه اند فقط به این دلیل که بله میشود ثابت کرد که برج ایفلی در تبریز نیست ولی نمیشود گفت چنین برجی در هیج کجا نیست.ممنون خود و اندیشه تان هستم.
حتی اگر قانون طبیعت به نام خدا شناخته شده باشد باز هم علم سعی دارد به پای آن قانون برسد. کسی هم که تصورش از خدا یک موجود شبیه به انسان است قطعا” آن انسان خدای گونه را بالاتر از خود می داند. دست آخر می بینم که هر کسی از ظن خود یار آن وجود برتر است. به نظرم هاوکینگ دارد سفسطه و مغالطه می کند و استدلالهایش بسیار سست تر از آن هستند که بتوان حتی درباره ی آن تأمل کرد